صبح زود سپیده نزده برادر محمد زنگ میزند. میگوید حاج قاسم. میزند به گریه. اخبار را زیر و رو میکنم. دست ِ حاج قاسم روی زمین افتاده است. روضهی علمدار در ذهنم پیچ میخورد. بغض امانم نمیدهد. منتظر , ...ادامه مطلب
غریبم.. ساکتم.. بی همدمم.. قرآنم انگاری... , ...ادامه مطلب
گفتم آقا شجریان! راست گفتن که دیگه نمیخواین بخونین؟ گفت: بله! گفتم که: گفتن که برای هر آواز بیست هزار تومن میخواین؟ گفت: بله.... این بلهها مثل چاقویی بود که تو قلبم فرو میشد. من و شجریان شب و روز با هم بودیم. یه دوستی و صحبت و علاقهی متقابل عمیق بینمون بود. روابط خانوادگی داشتیم {...} گفتم آقا شجریان! من اگه همهی دنیا رو داشتم برای یه دهن آواز تو می, ...ادامه مطلب
"آدمیزاد وقتی بزرگتر میشود، یاد میگیرد جوری فرار کند که به نظر بیاید دارد جایی میرود.", ...ادامه مطلب
هر چه با تنهایی من آشناتر میشوی دیرتر سر میزنی و بیوفا تر میشوی.. , ...ادامه مطلب
سگ ِ اصحاب ِ کهف، روزی چند؟ , ...ادامه مطلب
زندگی بی تو جنگ ِ اعصابه.. جنگ ِ اعصابه زنده گی بی تو ..,حالا میگن همه,دانلود حالا میگن همه,دانلود حالا میگن همه از هایده,دانلود حالا میگن همه هایده,دانلود آهنگ حالا میگن همه هایده,اهنگ حالا میگن همه از هایده,متن حالا میگن همه,آهنگ حالا میگن همه,حالا همه را باور می کنم,متن اهنگ حالا میگن همه ...ادامه مطلب